ناگفته های قشنگ می نویسم از تو...از خودم...از ساعت ها...چه زیباست این سرنوشت...
|
سلام....فک کنم 1 ماه شد که نیومدم و ننوشتم...قرارمون هم همین بود...خب بزا بگم ماه رمضون باشگاه میرفتم و ورزش میکردم ولی بهو بای کد شدم:lll اره به همین راحتی...فردا کنکور ارشد معماری هست و من هیچی نخوندم.برامم مهم نیست.فقط جواب خانوادم رو نمیدونم چی باید بدم.اونم مهم نیست.همین دلم مرده...دل مرده شدم...بخدا توهم نیس..دارم میبینم.یک سره شدم نت.دل و دماغ هیچی رو ندارم.فک کن من 4 روز نرفتم حمام....مگ میشه مگ دارم...اونم من؟؟؟؟؟منی که روزی 2 بار رو هم راحت میرفتم.خودمو دارم پیر میکنم....الکی الکی...با توقع نابجا از خوودم....با شکستن خودم ....برای دلم دعا کن ....خواهش میکنم....دلم زنده بشه [ پنج شنبه 98/3/23 ] [ 6:56 عصر ] [ معمار ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |