سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ناگفته های قشنگ
می نویسم از تو...از خودم...از ساعت ها...چه زیباست این سرنوشت... 

سلام... من خوبم خداروشکر. امروز از طالقان اومدیم. خداروشکر خوش گذشت. راستش دیشب خیلی گریه کردم. آخه سینم خیلی سنگین بود پر حرف پر گریه. خیلییییی گریه کردم و التماس.. . دیشب ب خدا گفتم خدا جونم غصه رو دل مادرم و پدرم... از اونور ک شرمندشونم. تو رو خدا کمک کن ک بتونم پشتوانه بابام باشم. 

دیشب ب خودم گفتم خدا میگ با تضرع و التماس بخوام.... دیشب واقعا همه جوره اضطرار داشتم... ی حرفایی رو بهش زدم.... دلم آرومه الان. آرامش پیدا کردم. خیالم راحته. واقعا حس خوبیه. انگار انرژی دارم برای ادامه دادن ب همه کارام. 

فقط ی حرف..... خدایا شکرت. بابا شرمندتم. دعام کن از شرمندگی در بیام


[ شنبه 97/6/17 ] [ 6:32 عصر ] [ معمار ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 17
کل بازدیدها: 39269